http://radiokoocheh.com/article/108887
اردوان روزبه / رادیو کوچه
سیام ماه می دوهزار و یازده در آمریکا مصادف است با روز یادبود کشتهشدهگان راه وطن. در واقع آخرین دوشنبه ماه می در ایالات متحده روز قدردانی از سربازانی است که در راه وطن جان باختهاند. اصل این ماجرا برمیگردد به جنگهای انفصال در آمریکا اما پس از جنگ جهانی اول این روز یادمان تمامی سربازانی شد که در راه وطن و با در لباس نظامی کشته شدهاند.
برای آمریکاییها این روز به نوعی روزی است که میتوانند وطنپرستی خود را با احترام به کشتهشدهگان در جنگشان نشان بدهند. آنها از گوشه گوشه ایالات متحده از روزها پیشتر به راه میافتند و خود را برای روز دوشنبه آخر ماه می به قبرستان بزرگ «آرلینگتون» میرسانند.
این خود البته یک فرصت توریستی هم به حساب میآید، کسانی از سایر کشورهای جهان میآیند تا شاهد ادای احترام به سبک و سیاق آمریکایی به رزمندگان وطن پرست آن کشور باشند. البته شاید از نظر کسانی که در کره زندگی میکردهاند و در جنگ آن آماج گلولههای هواپیماهای آمریکایی قرار گرفتهاند و یا در ویتنام در سایگون بمب خوشهای را مزه کردهاند، این احساس چندان تقدیرگرایانه نباشد ولی این خود یک فرصت برای آمریکاییهایی به حساب میآید که میخواهند علاقه خود را به کشورشان ابراز کنند.
یکی از دیدنیهای روز یادبود، رژه عظیم موتور سوارهایی است که از نقاط مختلف آمریکا به واشینگتن پایتخت این کشور آمدهاند، آنها موتورهایی با حجم موتور بالا دارند، با ظاهری که نشانه یک آمریکایی است. آدمهایی با سبیلهای بلند و جلیقههای چرم که بر روی آن پر از مدالهای مختلف است.
موتورهایی که یا صداهای بلند از خیابان استقلال در نزدیکی کنگره میگذرند خیابانهای این شهر را در مینوردند و به گورستان سربازان در «آرلینگتون» میروند و در آنجا با ادای احترام به سربازان وطن، یاد آن ها را گرامی میدارند.
هزاران موتورسوار با بار و بنه و صورتهایی که از آفتاب سوخته است، در خیابانها رژه میروند. گاه کهنه سربازهای جنگ ویتنام و جنگهای دیگر را در بین آنها میتوان یافت که با مدالهای بر سینه و نوشتههای روی لباسشان میگویند که تو با چه کسی طرف هستی.
مردم در مسیر راه این موتورسوارها برایشان دست تکان میدهند. من به عنوان یک ایرانی شاهد این مراسم بودم، بعد از سوختن در آفتاب گرم آخر ماه می در این کشور و ساعاتی را با این جمع این سوی و آن سوی رفتن نتوانستم بیاختیار مقایسه را کنار بگذارم.
راستی قهرمانهای ما کجا هستند؟ اصلن در کدام دوره ما میتوانیم بگوییم قهرمان داشتهایم. سوم خرداد و فتح خرمشهرمان در لابلای ناهنجاریهایمان گم شده است. جانبازانمان دیگر در چرخ دندههای نان و گوشت و بنزین نفس نمیکشند و کشور ما دیگر قهرمانش بزرگ داشته نمیشود.
شاید اینگونه باشد که عظمت یک ملت و باورهایش که حتا برای خود آن ملت مهم است، آنها را شجاع میکند و خورد کردن ارزشهای یک مردم آنها را کوچک میکند تا هیچگاه سینه سپر نکنند.